آراینده خورشید سرزمین من
بوی بهشت می دهد بوی تن نگار من طمع شراب می دهد لعل لب بهار من در بر او نشسته ام مست نگاه مست او چهره او گواه دهد خالق من کنار من ...
نویسنده :
مامان بهار
2:30
چشم قشنگه
به مرور زمان چشمات رنگش عوض شد وروشن شد روز به روز خوشگل تر میشی پرنس مامان و بابا. مادر بودن خیلی سخت هست ولی من تورو با سختیات دوست دارم.پری ماهم مامانی برات میمیره. همه میگفتن این چشماش رنگیه منم مقاومت می کردم :نه الان توسیه بعدا قهوهای روشن می شه.آخه چه میدونستم نه من نه باباییت چشمامون قهوه ای تیره اس .تا شش ماهگی چشمات روشن روشن تر می شد.دیگه باورم شد چشمات رنگیه.خیلی خوش رنگه تیلهای با شعاهای کهربایی ...
نویسنده :
مامان بهار
2:29
هندونه ی من
اینجا توی بیمارستان بستری شدی .خیلی بد بود ازغصه دلم داشت می ترکید.وقتی از بیمارستان مرخص شدب بابا برات عقیقه کرد. خیلی بی قراری کردم خودمم نمی فهمیدم با صدای بلند جلوی در اتاق شستشوی معده گریه میکردم و قربون صدقه ات می رفتم .آخه صدای جیغت میومد ..هیچ وقت اینجوری گریه نمیکنی تو فوق العاده خودداری من می شناسمت.اخر پرستارها به مامانی گفتن اینو ببربد.خودم و کشتم .الهی هیچ مامانی مریضی بچه شو نبینه. ...
نویسنده :
مامان بهار
2:25
بوی بهشت می دهد....
وقتی تورو برای اولین بار توی آغوشم گذاشتن بوووی بهشت می دادی.بعد ها متوجه شدم همه ااین احساس و دارن.دخترم زیبایم دوووست دارم . مادر شدن بهترین لذت دنیاست .خداوندا ازت ممنونم بابت این لطفت . ...
نویسنده :
مامان بهار
2:22
اتاق پرو
چند شب پیش با مامانی و عمو محمد رفتیم خرید .خیلی خوش گذشت مخصوصا به تو که آتیش سوزوندی. اینجا عمو پیراهن پرو می کرد اتفاقا همینم خرید .تو همش می رفتی تو اتاق پرو میومدی برات خیلی جالب بودفکرده بودی یه اتاق خواب کوچولو هست . عمو خیلی مهربونه هیچی نمی گفت ولی مشخص بود کلافه شده.آخه این کارا چیه نانازم. ...
نویسنده :
مامان بهار
1:43
خنده شیرین
خنده های شیرین تو.انشالله همیشه لبت خندون باشه عزیزم.نمیدونم چرا این عکس انقدر انرژی داره هر وقت میبینم می خوام بخورمت قند عسلم . ...
نویسنده :
مامان بهار
1:34
عروسک خواب
یه عروسک خوشگل تو بغل عروسکاش دخترم توی تخت عروسکش.مامانی قربون کارهای جالبت . ...
نویسنده :
مامان بهار
1:31
نوش جان
تو میوه ها فقط هندونه خیلی دوسسسسست داری. نوش جونت عزیزم ...
نویسنده :
مامان بهار
0:23