اومدم
یه ببخشیـــــــــد بدهکارم.اول به دخترم و بعد به دوستای خوبم.خیلی دیر اومدم ولی مهم اینکه .....
عـــزیزه دلم.عشقم.من واقعا خدارو شاکرم به خاطر داشتنت.وووووی که وقتی تو رو دارم هیچی کم ندارم.لذت داشتنت وصف نشدنی هست.خیلی بامزه شدی حرکاتت حرفات.دیگه بزرگ شدی همه چیزو کاملا درک می کنی.بابا امیر حسین وقتی دیشب موقع برگشت از خونه ی مامانی پرسید اینجا کجاست.وقتی به حیاط رسیدیم گفتی:خونه مامان بابا و مهرنقار.راستی اسمتو می گی:مهنقار.چندسالته:دوسال.اسم مامان للاله (بهاره)و بابا ا میر
رنگاهارو هم کمو بیش بلدی. از همه بیشتر رنگ قرمزو دوست داری.دیروز وقتی خونه مامانی بودیم گوشیه مامانی و برداشتی تا عکساشو ببنی.بعد دیدم که به حالت طعنه به مامانی می گی:همش محی(چند تا عکس پشت سرهم محیا دختر عمه ات)اون موقع منو مامانی ترکیدیم از خنده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی